لب کدام پنجره به روی کوچه وا شده؟
که این چنین گلوی کوچه کاروان سرا شده
که از چهار سو دچار قیل و قال و های و هو
و یا تغزلات چشم های چارتا شده/
چه خانه ها که کوچه شد به دست چشم هیز تو!
چه کوچه ها که پیچ خورد در حواس لیز تو :)
چه شهر ها که گیج بوی عطر تن گریز تو
چه می کنی که جای شهر و خانه جا به جا شده؟/
که شهر در به در به جست و جوی خانه ات روان
و هر چه لفظ، خانه خانه در معنای ات دوان
دواتی از دمشق و کیش و قندهار و نخجوان
که در نخ عوالم تو رفته و سیا شده/
بس است! ول کن این خزعبلات عاشقانه را
کدام خانه ؟ کو؟ درش کجاست؟ پیکرش کجا؟
بزن برو! رکب نخور! که عشق روزگار ما
دهن گشادی ست بر دروغ ها بنا شده/
اگر بنا شده غزل دوای درد ما شود
چرا همیشه یا نمی شود وَ یا نمی شود؟
و البته قوافی اش چه شاعرانه می شود
اگر رها شویم از حقیقت رها شده/
حقیقتاً کسی از این مترکسان یخ زده
سوال می کند ( به مزرعه چرا ملخ زده) ؟
چرا؟ چه صیغه ای ست که همه سکوت کرده اند؟
چرا تمام شهر مثل مجلس عزا شده؟
و خب اگر که شهر هم شلوغ و مرتعش شود
بعید نیست قورباغه هفت تیر کش شود
بعید نیست عده ای فلانشان فلش شود :D
که شاخ شیخ شوخ ما چقدر شق نما شده!/
فدای ( شعر کوچه ) و جفنگیات ما بقی
و مرگ بر ( کتاب کوچه) و ( معین ) و (بیهقی)
نه پنجره ست نه دری ، فقط دهان احمقی
برای صرف قاچ های خندوانه وا شده /
کوچه ,خانه ,شهر ,ها ,های ,ست ,ها که ,در به ,تو چه ,شودبعید نیست ,یا نمی
درباره این سایت